حقوق من

یک مقصر بی گناه دانسته شود بهتر ازاین که یک بی گناه محکوم گردد

                                  

ارسال در تاريخ یک شنبه 8 بهمن 1398برچسب:, توسط aryai

زانو نميزنم ... حتي اگر سقف آسمان كوتاه تر از قد من باشد       

ارسال در تاريخ سه شنبه 23 آبان 1398برچسب:, توسط aryai

سلام خدمت دوستا ن عزیز باتوجه که امتحانات پایان ترم شروع شده فرصت نمیکنم مطلب بزارم ممنون میشم اگر بازدید کردیداز وبلاگم نظر بدهید  باتشکر مدیروبلاگ

ارسال در تاريخ سه شنبه 26 دی 1391برچسب:, توسط aryai

 

نفقه زن پس از انحلال عقد نکاح دائم

طلاق و نفقه زن

 

– طلاق رجعی

برابر ماده 1143ق.م. طلاق بر دو قسم است: بائن و رجعی و طبق ماده 1148 همین قانون، در طلاق رجعی برای شوهر در مدت عدهّ حق رجوع است. عدّه عبارت است از مدتی که تا انقضای آن زنی که عقد نکاح او منحل شده است نمی‌تواند

شوهر دیگر اختیار کند.(ماده 1150ق.م.) و عدّه طلاق و عدّه فسخ نکاح سه طهر است مگر اینکه زن با اقتضای سن عادت زنانگی نبیند که در این صورت عدّه او سه ماه است. (ماده 1151ق.م.) با مرور این اطلاعات کلی به احکام نفقه در طلاق رجعی می‌پردازیم:
ماده 1109ق.م. در این باره اشعار می‌دارد: نفقه مطلقه رجعیه در زمان عدّه بر عهدة شوهر است مگر اینکه طلاق در حال

نشوز واقع شده باشد... بنابراین، اگر طلاق در حال نشوز واقع شود، زن حق مطالبه نفقه را در طول مدت عدّه ندارد و الا همان طور که زوجه در حالت عادی حق مطالبه نفقه دارد، در دوران عدّه طلاق رجعی هم این حق را خواهد داشت. زیرا، در

این مدت، وی در حکم زوجه محسوب می‌شود. البته این یک مورد استثنائی است، چون نفقه برای ایام زوجیت بوده و با وقوع طلاق، رابطه زوجیت گسسته می‌شود. اما، این قطع و جدایی، کامل نیست، و برای شوهر در مدت عدّه، حق رجوع وجود دارد.
این حکم ناشی از دستور شرع انور و فقه است. در بحث راجع به منابع نفقه دیدیم که خداوند در آیه 6 سورة طلاق

می‌فرماید: آنها (زنان مطلقه) را هر جا خودتان سکونت دارید و در توانایی شماست، سکونت دهید و به آنها زیان نرسانید تا

کار را بر آنان تنگ کنید ... و از جهت فقهی گفته شده: زنی که دوران عدّه طلاق رجعی را می‌گذراند، از نظر فقهی حکم

زوجه را دارد. بنابراین، بسیاری از احکام زوجه از جمله وجوب نفقه بر او مترتب می‌باشد، و از این جهت فرقی میان باردار بودن زن و عدم آن نیست. در این مسئله بین فقها اختلاف وجود ندارد، زنی که در هنگام طلاق ناشزه بوده یا پس از طلاق با

ترک وظائف ایام عدّه ناشزه محسوب شده، همانند زوجه ناشزه مستحق نفقه نخواهد بود . در مورد علّت پرداخت نفقه زن

در زمان عدّة طلاق رجعی گفته‌اند که این از فکر اخلاقی مایه می‌گیرد که هزینه زندگی زنی که در زمان عدّه از شوهر کردن محروم است، تأمین شود .


 

ارسال در تاريخ جمعه 8 دی 1391برچسب:, توسط aryai

 

مقایسه ماهیت طلاق درایران وغرب:

یکی از نگرانی‌های اخیر در کشور، آمار رو به گسترش طلاق است. برخی، آمار طلاق را در مقایسه با غرب قابل قبول می‌دانند و برخی آن را از لوازم صنعتی شدن به حساب می‌آورند. به هر حال نگاه به وضعیت طلاق در غرب، ظاهراً برای فهم این موضوع در داخل کشور یک کلید مهم و اساسی محسوب می‌شود. بنابراین موضوع بحث را بررسی وضعیت طلاق در غرب و مقایسه آن با ایران قرار می‌دهیم.

رویکرد ایران و جوامع غربی نسبت به طلاق، مشابه نیست. زن و شوهری که در غرب از هم جدا می‌شوند،‌ بر خلاف ایران،‌ تحت تأثیر تبعات سوء طلاق قرار نمی‌گیرند؛ زیرا اولاً پای بچه در میان نیست و اگر هم بچه‌ای وجود داشته باشد، باز هم تبعات سوء طلاق به اندازه‌ای که در کشور ما وجود دارد؛ نیست. از طرفی امکان ازدواج مجدد برای هر دو نفر مهیاست و شانس ازدواج مجدد به اندازه امکان ازدواج برای اولین بار است. در حالی‌که مردم ایران نگاه خوبی به ازدواج دوم

ندارند، حتی اگر طلاقی هم صورت نگرفته باشد. با مرگ همسر، باز هم ازدواج دوم، مخصوصاً‌ برای زنان خوشایند و پذیرفته شده نیست. ضمن اینکه شانس ازدواج دوم برای مرد و زن هر دو به سختی به وجود می‌آید. در این میان شانس زنانی که پس از همسر اول، می‌توانند ازدواج ‌کنند، یک سوم مردان است و این تبعات سوءیی را در بر دارد و نشان می‌دهد که گرچه مردان به علت احتیاط در ازدواج دوم، خیلی راحت ازدواج نمی‌کنند؛ اما به اندازه مردان غربی هم نمی‌توانند به آسانی ازدواج مجدد داشته باشند.

نکته دیگری که در تفاوت رویکرد غرب و ایران مطرح است، اینکه در غرب خانواده‌های زن و شوهر گرفتار تبعات سوء طلاق فرزندانشان نمی‌شوند؛ زیرا طلاق را فقط از جنبه منفی طلاق نمی‌نگرند؛ بلکه معتقدند طلاق، جنبه‌‌های مثبتی هم دارد و این امر کاملاً برای آنها توجیه شده است؛ اما در ایران خانواده‌ها از گزند تأثیرات منفی طلاق فرزندانشان، مصون نیستند و اصولاً‌ بازگشت فرزندشان را خوب تعبیر نمی‌کنند.

نکته دیگر اینکه زن و مرد بعد از طلاق،‌ آسیب‌های جدی روانی می‌بینند، حتی اگر طلاق به علت ناسازگاری هم باشد،‌ باز تبعات منفی طلاق، دامن‌گیر دو طرف می‌شود؛ در حالی‌که در غرب، طلاق مشکل جدی‌ای به بار نمی‌آورد، اگر چه نمی‌توان گفت که اصلاً‌ تأثیر منفی نمی‌گذارد؛ اما این تأثیر منفی زودگذر بوده و از بین خواهد رفت و فرد به راحتی ازدواج مجدد می‌کند.

تفاوت مهم دیگر طلاق در جامعه غرب با ایران، بحث اشتغال زنان است. در غرب زنان درصد بالایی از شاغلان را تشکیل می‌دهند درحالی‌که زنان ایرانی پس از طلاق به دلیل شاغل نبودن با مشکلات عدیده‌ای مواجه می‌شوند.

زنان مطلقه‌ای که شاغل هستند از نظر مالی، کمتر دچار مشکل می‌شوند. زنان شاغل غربی که نسبتشان به جامعه ما بیشتر است، بعد از طلاق مشکلات کمتری دارند و تحت تأثیر تبعات سوء‌ نداشتن درآمد مستقل، قرار نمی‌گیرند؛ در حالی‌که در جامعه ما زنانی که طلاق می‌گیرند، حتی اگر در خانواد‌ه‌ای متمکن هم باشند، مشکلات خاص خود را دارند. حال اگر شاغل نبوده و خانواده آن‌ها استطاعت مالی نداشته باشد، به مراتب مشکلاتشان بیشتر می‌شود.


 

ارسال در تاريخ دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, توسط aryai


 

زن چگون باید بود:

در جامعه ما، زن به سرعت عوض می شود ؛ جبر زمان و دست دستگاه -هر دو- او را از "آنچه هست" دور می سازند و همه خصوصیات و ارزشهای قدیمش را از او میگیرند تا از او موجودی بسازند که "میخواهند"؛ و "می سازند" و می بینیم که "ساخته اند"!!


این است که حادترین سوالی که برای "زن آگاه" در این عصر مطرح است، این است که:"چگونه باید بود؟"


زیرا، می داند که بدان گونه که "هست"، نمی ماند و نمیتواند بماند و نمی گذارندش که بماند؛و از سویی ،ماسک نویی را که می خواهند بر چهره قدیمش بزنند،نمی خواهد بپذیرد، می خواهد خود تصمیم بگیرد،"خویشتن جدیدش" را خودآگاهانه و مستقل و اصیل ،آرایش کند، ترسیم نماید؛اما نمیداند "چگونه؟"؛


نمیداند این چهره انسانیش -که نه آن "قیافه موروثی" است، و نه این"ماسک بزک کرده تحمیلی و تقلیدی"- چه طرحی دارد؟ شبیه کدام چهره است؟


مردم ما همواره از فاطمه دم میزنند ،هر سال دهه ها برایش میگیرند، صدها هزار دوره و مجلس و منبر روضه و جشن و عزا به خاطرش برپا میکنند ...... و با این همه چهره روشن او شناخته نیست و تنها چیزی که مردم ما از این شخصیت مقدس و بزرگ میدانند، این چند قلم تکرار مکررات نسل اندر نسل و قرن اندر قرن است که شب و روز ، و در تمامی سال و سراسر عمر ، بازگو میشود.
و اما درباره آنچه که باید از فاطمه آموخت، هیچ، و در نقشی که شخصیت او در زندگی و سرنوشت پیروانش دارد ، تنها و تنها ، شفاعت و آن هم در قیامت است


این است تمام اطلاعاتی که درباره این شخصیت بزرگ، در اذهان مردم ، وجود دارد. مردمی که به عظمت او و جلالت قدر او، با جان و دل، معترفند.

عاشقانه های دکتر شریعتی

ارسال در تاريخ شنبه 2 دی 1391برچسب:, توسط aryai

 

شرایط وکالت:

شرایط وکالت از دو جزء وکالت و شرایط تشکل شده است وکالت در لغت به معنای واگذار كردن، اعتماد و تكیه كردن به دیگری است[1] و در اصطلاح فقهی عقدی است كه به موجب آن كسی دیگری را برای انجام كاری جانشین خود قرار می‌دهد.[2] برای تمیز حق از باطل، اجرای عدالت و حکومت بین اصحاب دعوا در محاکم اگرچه به عهده دادستان، با همکاری کارمندان اداری دادگستری است اما برای اجرای این عدالت به نحو شایسته و دقیق مستلزم همکاری اشخاصی است که با تخصص خود در این امور، با محاکم همکاری کنند، شغل این دسته از افراد آزاد شمرده می­شود اما بخاطر تاثیر پذیری این افراد که در اجرای عدالت دارند مشمول قوانین ویژه­ای می­باشند که در این قوانین شرایط انتخاب، انجام وظیفه و حقوق آنها را پیش بینی نموده است. این اشخاص وکلای دادگستری و کارشناسان رسمی دادگستری می­باشند.[3]

کسانی که مایل به وکالت در دادگستری هستند اولین شرط از شرایط وکالت این است که از کانون وکلای دادگستری حوزه مورد نظر پروانه وکالت اخذ کنند.
شرایط اخذ پروانه وکالت دادگستری
بنابر قانون وکالت مصوب بهمن ماه سال 1315 برای اعطای پروانه وکالت به وکلای دادگستری به دلیل اینکه افراد تحصیل کرده و فارغ­التحصیلان دانشگاه به اندازه کافی نبود، و قبل از آن هم فقط کسانی که از نظر فقهی اطلاعات حقوقی داشتند و متقاضی وکالت در دادگستری بودند به وی پروانه وکالت از سوی وزارت دادگستری اعطاء می­گردید، از طرفی به موجب ماده یک قانون وکالت درجات زیر برای وکالت عدلیه تعین شد :
1. وکالت در محاکم صلح و بدایت و استیناف و تمیز؛
2. وکالت در محاکم صلح و بدایت و استیناف؛
3. وکالت در محاکم صلح و بدایت؛
در واقع به ترتیبی که ذکر شد ما سه نوع وکیل داشتیم وکیل درجه یک، درجه دو و درجه سه؛ وکلای درجه یک درتمام محاکم و من­الجمله دیوان عالی کشور حق وکالت داشتند؛ وکلای درجه دو در تمام محاکم بجزء دیوان عالی­ کشور حق وکالت داشتند؛ وکلای درجه سوم فقط در محاکم صلح و بدایت دادگاه بخش و شهرستان حق وکالت داشتند. بنابراین بر اساس قانون وکالت 1315 انواع پروانه وکالت سه نوع بود ؛
1. پروانه وکالت درجه یک تا درجه سوم
2. پروانه وکالت اتفاقی
3. پروانه وکالت کارگشایی
ولی بنابر ماده 7 قانون استقلال کانون وکلای دادگستری مصوب 1333 مقرر گردید که از تاریخ اجرای این قانون فقط به کسانی پروانه وکالت داده می­شود که از دانشگاه حقوق داخله یا خارجه دانشنامه لیسانس داشته باشند. اشخاص مزبور پس از اخذ پروانه وکالت مکلف هستند لااقل یک سال به کارآموزی اشتغال ورزند پس از اختبار و قبولی به آنها پروانه وکالت پایه یک داده می­شود. در واقع به موجب این ماده اعطای پروانه وکالت پایه یک و دوم منتفی شده است.[4]
اخذ پروانه وکالت به دو صورت است؛
الف) اخذ پروانه وکالت پس از طی کردن دوره کارآموزی

 

کانون وکلای دادگستری مکلف است لااقل یکبار در سال نسبت به پذیرش متقاضیان پروانه کارآموزی وکالت از طریق آزمون با آگهی در روزنامه­ها اقدام کنند و حداکثر شش ماه پس از برگزاری آزمون، ضمن اعلام نتایج قطعی، نسبت به صدور پروانه کارآموزی وکالت برای پذیرفته­شدگان اقدام کنند.

 




ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:, توسط aryai

 

لوث

در لغت به معنی الایش و الودگی و در اصطلاح اماره ی است که موجب ظن قاضی نسبت به صدق ادعای مدعی می شود این معنی در ماده239 ق م ا نیز منعکس شده است ( هرگاه بر اثر قراین و اماراتی و یا از هر طریق دیگری از قبیل شهادت یک شاهد یا حضور شخصی همراه با آثار جرم در محل ‌قتل یا وجود مقتول در محل تردد یا اقامت اشخاص معین و یا شهادت طفل ممیز مورد اعتماد و یا امثال آن‌، حاکم به ارتکاب قتل از جانب متهم ظن پیدا کند مورد از موارد لوث محسوب می‌شود و در صورت نبودن بینه از برای مدعی‌، قتل یا جرح یا نوع آنها به وسیله ‌قسامه و به نحو مذکور در مواد بعدی ثابت می‌شود).

آنچه که از جمله اخر ماده 239 استنباط می شود این است که قسامه از لحاظ سلسله مراتب در اخری مرتبه از ادله مذکور در ماده 231 قانون مجازات اسلامی قرار می گیرد و بنابرین استناد به ان تنها در صورت فقدان اقرار یا بینه یا علم قاضی موجه است،همین نکته از ماده 246 قانون مجازات نیز مستفاد م گردد که به موجب ان هر گاه مدعی علیه برای تبرئه خود بینه اقامه کند لوث محقق نمی شود و تبرئه می گردد.

تاریخچه قسامه

در مورد تاریخچه قسامه دو نظر وجود دارد؛مطابق یک نظر در زمان ظهور اسلام وجودداشته است و اسلام آن را امضا کرده است .طرفداران نظر دوم بر این باورند که قسامه یک حکم تاسیس اسلام است . برخی از این گروه مبدائ تشریع حکم قسامه را در زمان پیامبر(ص)پس از فتح خیبر ،و برخی مبداء آن را در زمان خلافت خلیفه سوم ،عثمان بن عفان،می دانند .انچه که از مطالعه کتب معتبر تاریخی و اداب و رسوم اعراب جاهلی و نیز از بررسی شیوه های مرسوم بین اقوام ملل مختلف در طول تاریخ برا افشای حقیقت با توسل به ازمون ایزدی یا سوگند بر می آید ،که تاسیس قسامه نمی تواند از ابداعات شارع اسلام باشد .لیکن شارع اسلام در موارد وجود ظن نسبت به ارتکاب جنایت از سوی متهم و فقدان سایر ادله اثبات دعوی،حکم قسامه را به عنوان یکی از پیامد های قاعده (لا یبطل دم امر مسلم)پذیرفته است.

 



ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:, توسط aryai

 

فقر

فقر گرسنگی نیست

فقر عریانی هم نیست

فقر گاهی زیر شمش های طلا خود را پنهان می کند

فقر چیزی را " نداشتن" است، ولی آن چیز پول نیست .....

طلا و غذا نیست


فقر ذهن ها را مبتلا می کند

فقر همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته


یک کتابفروشی می نشیند


فقر تیغه های برنده ماشین بازیافت است‌

که روزنامه های برگشتی را خرد میکند


فقر کتیبه سه هزار ساله ای است

که روی آن یادگاری نوشته اند


فقر پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل
به خیابان انداخته میشود

فقر همه جاسر میکشد


فقر شب را "بی غذا" سر کردن نیست


فقر روز را "بی اندیشه" سر کردن است


« دکترشریعتی

ارسال در تاريخ دو شنبه 8 آبان 1391برچسب:, توسط aryai

 

اقاله

تعریف لغوی و اصطلاحی

اقاله در لغت به معنای مسامحه و نادیده انگاشتن امری می‌باشد و در اصتلاح عقدی که موضوع آن انهدام عقد اول بطور کل یا بعض میباشد و در آن رضایت و توافق به همراه اراده طزفین شرط لازم است گروهی از علمای حقوق آن را فسخ ارادی نیز مینامند اما این نامگذاری صحیح نمیباشد زیرا موضوع فسخ با اشتراط فسخ یا به علت قانونی میباشد و در آن شاید رضایتی نباشد و نوعی ایقاع است و نیاز به جواز قانونی طی حکم دادگاه دارد در حالیکه اقاله نوعی عقد است که با رضایت و توافق،قصد و انشای طرفین محقق میگردد و موضوع آن توافق برای انهدام عقد اول است .قانونگذار تعریف مشخصی از عقد اقاله ننموده است ولی مصادیق و شرایط ان در مواد 283 الی288 قانون مدنی ایران آمده است و از علل سقوط تعهدات و اثرات آن بنا به مصرح قانونی طی ماده 264 میباشد.

فسخ عقد از طرف معامله کنندگان بعد از پشیمانی یکی از دو طرف معامله و درخواست فسخ از جانب او و قبول این درخواست از طرف دیگر می‌باشد. بنابراین اگر یکی از طرفین معامله –مثل مشتری –از معامله‌ای که کرده پشیمان شود و هیچ راهی برای فسخ عقد نداشته باشد از بائع درخواست می‌کند که معامله فسخ شود و او نیز قبول کند و بیع را فسخ کند معامله فسخ می‌شود که به این کار اقاله می‌گویند و به درخواست مشتری استقاله گفته می‌شودهمچنین اقاله عبارت است از توافق طرفین عقد سابق برای انحلال ان .



ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ جمعه 28 مهر 1391برچسب:, توسط aryai

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد